خبرگزاری مهر، گروه استانها-فریبا عندلیبالشهداء: تاریخ ادبی ایران مملو از شخصیتهایی است که هرکدام در دوره خود جزو مفاخر و ادیبان بزرگ شناخته میشدند و جوامع پس از آنان تا مدتها از حکمتشان سخن گفته و به اشکال مختلف مقام آنان را گرامی میداشتند.
خطه خراسان به شکل مشخص در همه دورانها مولود حکیمان و ادیبان و فلاسفهای بود که آثار ماندگار آنان تا به امروز محل رجوع پژوهشگران و عالمان بوده و همواره از آنان بهعنوان بزرگان این عرصه یاد شده است، از عطار و خیام گرفته تا حکیم ابوالقاسم فردوسی.
۲۵ اردیبهشت ماه در تقویم ما بهعنوان روز «بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی» نامگذاری شده است، نامگذاری این روز از این جهت اهمیت پیدا میکند که فردوسی را احیاگر زبان فارسی در عصر خود میشناسند که با سرودن شاهنامه، زبان فارسی را در تاریخ مانا و جاودان کرد.
بزرگان معاصر با درک جایگاه شاهنامه و آثار گسترده روی زبان فارسی، تعابیر خاصی به کار بردهاند همانطور که استاد بزرگ زبان و ادبیات فارسی، دکتر شفیعی کدکنی شاهنامه فردوسی را «کتاب تاریخ ایران» مینامد.
رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار خود با جمعی از شعرا در مرداد ماه ۱۳۹۰، جایگاه فردوسی را اینگونه بیان میکنند: «اگر بخواهید به لوازم اسوه بودن و الگو بودن عمل کنید، بایستی معرفت دینی و معرفت اسلامی خودتان را عمق ببخشید و این در گذشته شعر ما وجود داشته. شما نگاه کنید، شاعران برجسته ما اغلب - حالا نمیگویم همه - اینجورند؛ از فردوسی بگیرید تا مولوی و سعدی و حافظ و جامی. فردوسی، حکیم ابوالقاسم فردوسی است. به یک آدم داستانسرا، اگر صرفاً داستانسرا و حماسهسرا باشد، حکیم نمیگویند. این «حکیم» را هم ما نگفتیم؛ صاحبان فکر و اندیشه در طول زمان او را حکیم نامیدند. شاهنامه فردوسی پر از حکمت است، او انسانی بوده برخوردار از معارف ناب دینی».
این تأکید بر وجود «معارف دینی» در شاهنامه و «حکیم» شمردن او، عمق نگاه و اندیشه متعالی این شاعر بلندآوازه را عیان میکند.
به بهانه روز بزرگداشت این حکیم پارسی، به سراغ دکتر علیرضا قیامتی، پژوهشگر و شاهنامهپژوہ رفتیم در ابعاد شخصیتی این شاعر شهیر را بیشتر بررسی کنیم.
وی در گفتوگو با خبرنگار مهر، شاهنامه را بزرگترین حماسه جهان و بزرگترین شاهکار ادبی ایران توصیف و اظهار کرد: شاهنامه در تدوین هویت ملی ایران بزرگ فرهنگی نقش داشته که این نقش را نه ایلیاد و نه مهاراتا و نه لیان شامپو و نه هیچکدام از کتابهای حماسی جهان به اندازه شاهنامه فردوسی نداشتهاند.
فردوسی پرچمدار تثبیت زبان فارسی
قیامتی با تأکید بر اینکه حکیم ابوالقاسم فردوسی یک تنه به اندازه هر فرمانروایی و هر شهریاری و به اندازه هر پهلوانی، زبان فارسی را نجات داده است، خاطرنشان کرد: درست است که در این زمینه شاعر بزرگ رودکی و همه شعرای پیش از فردوسی نیز نقش داشتهاند اما فردوسی پرچمدار بودہ و مهر تثبیت زبان فارسی را چنان محکم نهاد که دیگر هیچ خطری زبان فارسی را در نابود شدن و منسوخ شدن تهدید نمیکند۔
وی گفت: فردوسی در زمانی که هویت ایران درخطر بود، ۱۷۰۰ بار در شاهنامه نام ایران را آورده است و کمتر از دو درصد واژگان بیگانه در این کتاب وجود دارد که نشان دهنده این است شاعر بلند آوازہ فارسی، آگاهانه پا در این راه گذاشته است؛ در زمانی که بسیاری از شاعران با زبانهای دیگر شعر میگفتند، این شاعر با آگاهی کامل، هم واژگان و هم ترکیبسازیها و دایره واژگان گستردهای را پدید آورده است که در شعر هیچ شاعری و در اثر هیچ دانشمندی نمیتوانیم پیدا کنیم که همین امر سبب شده هنوز شاهنامه را یک اثر ویژه و خاص بدانیم.
این شاهنامهپژوه افزود: شاهنامه بزرگترین حماسهای است که در تدوین هویت ملی یک کشور و در تثبیت زبان فارسی نقش داشته، درست است که اخلاق و ایران برایش محور بوده اما اعتقادات شیعهگری فردوسی در چند بیت کاملاً آشکار است؛ فردوسی دین اسلام را هم در فرهنگ ایرانی میداند که سرشار از مهربانی و مدارا است که یادش را با پیامبر اکرم و حضرت علی (ع) عنوان میکند و هویت ملی را از هویت مذهبی جدا نمیداند.
هویتی دینی و ملی، دو بال برای تعالی مردم ایران
وی با بیان اینکه فردوسی، هویت دینی و ملی را دو بال میداند که نه تنها در برابر یکدیگر نیستند بلکه در کنار هم میتوانند به تعالی و پرواز مردم ایران کمک کنند، تصریح کرد: شاهنامه زندهترین کتاب حماسی دنیاست زیرا مردمان امروز ما زبان هزار سال پیش شاهنامه را بدون هیچ ترجمهای متوجه میشوند در حالی که برای کتاب ایلیاد اینگونه نیست و باید مردمان یونان این کتاب را به زبان یونانی امروز ترجمه کنند و مردمان چین باید لیان شامپو را زبان امروز خودشان برگردانند تا بتوانند آن را دریابند.
قیامتی گفت: جغرافیای شاهنامه گستردهترین جغرافیا از بین کتابهای حماسی جهان است، همه بخشهای دنیا را از چین، هند، خوارزم و آسیای مرکزی گرفته تا شهرهای آذربایجان، کردستان و نقاط دیگری مانند بغداد و روسیه را در بر میگیرد و در اشعار شاهنامه کاملاً بازتاب دارد؛ اگر بخواهیم مرزهای ایران بزرگ فرهنگی را مشخص کنیم، قطعاً باید به شاهنامه فردوسی رجوع کنیم.
وی اضافه کرد: فردوسی در بیتهایی، مرزهای شرقی ایران مانند سمرقند و بخارا، مرو، هرات، کابل و بلخ، نیشابور و طوس را در یک مجموعه جغرافیایی و فرهنگی گنجانده و در ابیاتی از شاهنامه میگوید:
ز ایران به کوه اندر آید نخست
در غرچگان از بر بوم بست
دگر طالقان شهر تا فاریاب
همیدون در بلخ تا اندر آب
دگر پنجهیر و در بامیان
سر مرز ایران و جای کیان
دگر مولیان تا در بدخشان
بخارا و شهری که هستش بگرد
همیدون برو تا در سغد نیز
نجوید کس آن پادشاهی بنیز
ز کوه و ز هامون بخوانم سپاه
سوی باختر برگشاییم راه
ز کشمیر وز کابل و قندهار
شما را بود آن همه ز این شما؛ و به گفته «نجیب بارور» شاعر پارسی زبان تاجیک:
از بخارایم، اصیلاً تاجکستانیستم
شهروند مشهد و شیراز، ایرانیستم
رستم و سهراب و فردوسی، منم کاخ بلند
رودکیام، جامیام، اشعار خاقانیستم
مادر بومسلم و زایندۀ کاووس و کَی
مخفیام، فرزانه و سیمین، کاشانیستم
خانهام تقسیم در جغرافِیای پارسیست
کابل و کولاب و تهرانم، خراسانیستم، میشود به زیبایی قرابت فرهنگی را در بین کشورهای فارسی زبان درک نمود۔
شاهنامه رنگین کمان اقوام و زبانهای ایران
وی ابراز کرد: شاهنامه رنگین کمان اقوام و زبانهای ایرانی است، ما در شاهنامه میبینیم که از قوم بلوچ، آذری، کرد و ترک و گیلک و نژادها و قومیتهای متعددد در دایره ایران و فرهنگ ایرانی سخن گفته شده است۔
این شاهنامهپژوه خاطرنشان کرد: در چند سال اخیر هجمههایی در مورد آوردن نام قوم ترک در شاهنامه به میان آمده که منظور از این قوم ترک، تورانیان هستند و اگر نکوهیده شدهاند، دشمنان ایران بودند و جنگ نژادپرستانه نیست، جنگی بین بدی و خوبی است، آذربایجان در شاهنامه جان ایران آمده و جای بزرگان و خردمندان خوانده شده است.
نفوذ فرهنگی شاهنامه در کشورهای حوزه زبان فارسی
قیامتی گفت: ما امروز شاهد استفاده از نامهای شاهنامه در کشور تاجیکستان هستیم که از چهار نام کودکانشان، یک نام از اسامی شاهنامه است یا در پنجشیر، سهراب، رستم و منیژه از پرتکرارترین اسامی انتخاب شده هستند و حتی در ازبکستان امروزی میبینیم که جاییست به نام «تخت رستم» و این تخت رستم در بسیاری از شهرهای اقلیم فرهنگی ایران نیز وجود دارد که باور عامیانه مردم در جایگاه خاص رستم و حضور پررنگ شاهنامه را نشان میدهد.
وی افزود: در ترکمنستان جایی به نام «دهکده سهراب» وجود دارد و در قزاقستان، ۱۲ عدد رستمنامه به زبان قزاقی سروده شده و در قرقیزستان، شاهنامه بهعنوان جهیزیه دختران با آنان همراه میشود تا به خانه بخت بروند؛ همه اینها نشان دهنده پیوستهای فرهنگی است که ما در کشورهای دیگر داریم؛ ما شاهنامههای بسیاری به زبان کردی داریم و بزرگترین شاعر حماسی پاکستان که با نام «فردوسی اسلام» معروف است و یا شاعر هندی که شاهنامه را حفظ هستند۔
زهرا دلپذیر، دکترای زبان و ادبیات فارسی و پژوهشگر پسادکترای ادبیات حماسی، شاهنامهپژوه و مدرس دانشگاه نیز در گفتوگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: هویت فرهنگی مجموعهای از باورها و ارزشهای دینی، اعتقادی و تاریخی است که باعث همبستگی و یکپارچگی افراد جامعه میشود.
وی ادامه داد: حفظ و پاسداشت هویت فرهنگی و انتقال آن به نسلهای بعد، نقش مهمی در پایداری یک ملت دارد و یکی از مهمترین راههای انتقال میراث فرهنگی، تمدنی و هویتساز به نسلهای بعدی، آثار هنری است؛ در کشور ما در بین شاهکارهای ادبی، شاهنامه فردوسی از نظر داشتن عناصر تاریخی و فرهنگی هویت ایرانی جایگاه برجستهای دارد و جلوه گاه فرهنگ ناب ایرانی به شمار میرود.
سند هویت فرهنگی همه اقوام ایران
وی گفت: شاهنامه، شناسنامه ملی، سند و هویت فرهنگی همه اقوام ایران زمین چه فارسی زبانها، چه کردها، چه ترکها و چه قوم بلوچ است از این رو میتوان گفت شاهنامه متعلق به تمام این اقوام است و همه در این کتاب گرانقدر حضور دارند؛ این کتاب گذشته پر فراز و نشیب این اقوام را با همه خوبیها و بدیها به تصویر کشیدہ است۔
این پژوهشگر حوزه ادبیات فارسی با بیان اینکه در چند سال اخیر، جریانی صورت گرفته که سعی دارند شاهنامه را فقط به عنوان اثر ادبی برجسته برای فارسیزبانان ساکن ایران معرفی کند، خاطرنشان کرد: این برداشت کاملاً نادرست و غیر واقعبینانه است زیرا فردوسی نه تنها نسبت به اقوام ایرانی بلکه نسبت به اقوام غیرایرانی و بیگانه نیز جانب انصاف را فرو نمیگذارد و از یکسو نگری پرهیز میکند.
وی افزود: آنچه که فردوسی در شاهنامه نقل میکند بیان تاریخی سرگذشت ایرانیان است و فردوسی بیش از هر شاعر دیگری، آذربایجان را در مورد ستایش و تکریم قرار داده است و آنچنان جایگاه والایی برای این خطه قائل است که آنجا را نماد پیروزی بر قوای اهریمن میداند و در جایی، خاک مقدس آذربایجان به یکی از شخصیتهای شاهنامه نیرو میبخشد و باعث پیروزی او میشود۔
مهمترین کتاب ملی ایران
دلپذیر ادامه داد: ما ابوالقاسم فردوسی را با شاهنامه میشناسیم زیرا وقتی این کتاب رو میخوانی، اثری فاخر است که در آن تمام عوامل هویتساز ایرانی تجلی پیدا کرده است، در ایجاد اتحاد و تحکیم هویت ملی ایرانیان و همه باورها، آداب و رسوم، منشها و سنتهای ایرانی جلوه پیدا کرده است که از این جامعنگری متوجه میشویم نویسنده آن، یک دانشمند بوده که در بسیاری از علوم آگاهی داشته است.
وی اضافه کرد: ما برای هویت ملی عناصر و مؤلفههای مشخصی تعیین میکنیم مانند زبان باورها، اعتقادات دینی، جغرافیا و یک تاریخ مشخص که اگر محتوای شاهنامه را بررسی کنیم، یک دوره تاریخی و یک روایت منسجم از حماسه اساطیری ایرانیان آورده شده است که ان را باید مهمترین کتاب ملی ایران از نظر حفظ و گزارش تاریخ ملی ایران باستان دانست که هیچ اثری غیر از شاهنامه در این خصوص نخواهیم یافت۔
تأثیرپذیری شاهنامه از فرهنگ دینی
وی گفت: اگر به آموزهها و اندرزهای شاهنامه دقت کنیم، بسیاری از آنها با احادیث ائمه اطهار همخوانی دارد و تأثیرپذیری شاهنامه از فرهنگ دینی کاملاً مشهود است، حکیم فردوسی بعد از اینکه در مقدمه شاهنامه به ستایش خرد میپردازد و در مورد آفرینش عالم سخن میگوید، گفتاری اندر ستایش پیغمبر دارد که با این بیت آغاز میکند:
تو را دانش و دین رهاند درست
در رستگاری ببایدت جست
به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگیها بدین آب شوی
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای، و در بخش دیگری میگوید:
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم، با توجه به این ابیات، ثابت میشود که حکیم ابوالقاسم فردوسی شیعه معتقدی بوده است و کاملاً مشخص است که این اشعار، جز ابیات الحاقی شاهنامه نمیباشد یعنی سروده خود فردوسی است و مانند بعضی از ابیات شاهنامه، بعدها به آن اضافه نشده است۔
این مدرس دانشگاه خاطرنشان میکند: یکی دیگر از عناصر ملی، تعلق به جغرافیا و محل زیست مشترک است که ما در شاهنامه حضور استانها و نواحی جغرافیایی ایران را میبینیم، ایرانی که در شاهنامه از نظر مرزبندی معرفی میشود، همان ایران دوره ساسانی است که تمام کشورهای همسایه ایران را نیز شامل میشود۔
وی گفت: شاهنامه برای تمامی کشورهای فارسی زبان اهمیت بسیاری دارد، در کشورهای افغانستان و تاجیکستان ارزش بسیاری دارد و بسیاری از ابیات آن را حفظ هستند، به طور مثال، شب یلدا و در عید نوروز مراسم و شبهای شاهنامهخوانی دارند و کشورهایی مانند ترکمنستان، قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، ارمنستان، آذربایجان که زبان رسمی آنها فارسی نیست نیز برای شاهنامه جایگاه ویژهای قائل هستند.
شاهنامه، حلقه اتصال فرهنگی کشورهای آسیای میانه
دلپذیر با تأکید بر اینکه شاهنامه حلقه اتصال فرهنگی میان کشورهای آسیای میانه است، تصریح کرد: شاهنامه نه تنها باعث شد که تاریخ و فرهنگ گذشته ایران حفظ شود بلکه زبان ایرانی را نیز زندہ نگه داشت زیرا ما اصیلترین واژگان را در شاهنامه میبینیم به همین جهت، روز بزرگداشت فردوسی به نام روز پاسداشت زبان فارسی نیز نامگذاری شده است۔
وی اظهار کرد: فردوسی فردی بسیار دانشمند بود که به زبان فارسی کاملاً تسلط داشته و با گذشته ایران، تمامی آداب و رسوم، فرهنگ و نه تنها از نظر شاعری، شاعری بسیار برجسته است و اشعاری که سروده از نظر آرایههای ادبی و زیباییشناسی جلوههای شعر بسیار زیبا را دارد و قدرت و قریحه شاعری یک ایراندوست و فرهنگ دوست واقعی ست، بلکه تمام ثروت و جوانی خود را در این راه از دست داده و شاهنامه را نه تنها به ایرانیان و فارسی زبانان جهان بلکه به تمام جهانیان پیشکش کرده است۔
محمدحسین زاده، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی نیز در این خصوص به خبرنگار مهر گفت: فردوسی بزرگترین شاعر حماسه سرای جهان و ایران است که با سرودن شاهنامه، هم زبان و هم فرهنگ دلاوری و مقاومت ایرانیان را به هم پیوند داده و سبب شده است که زبان فارسی حفظ شود.
حافظِ روح ایران اسلامی ایرانیان
وی با بیان اینکه فردوسی با روحیه دلاوری که در جان ایرانیان دمید، باعث پاسداشت کیان و خاک و مرز و بوم کشورمان ایران شده است، خاطرنشان کرد: فردوسی با سرودن اشعاری از آداب و سنن و حکمتها، روح ایرانی اسلامی ما را زنده نگه داشته است به همین دلیل نیز ما برای امسال، شعار «فردوسی پاسدار هویت ملی ایرانیان» را قرار دادهایم.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی اضافه کرد: برای پاسداشت این حکیم بزرگ، برنامههایی از همایشهای علمی و بررسی مقالات علمی در زمینه شاهنامهشناسی به صورت تخصصی توسط اساتید و دانشجویان در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد.
نظر شما